در خصوص نحوه عملکرد سازمان تعزیرات حکومتی تعاملات و ملاحظات، جدی وجود دارد. در 23/ 12/ 1367 مجمع تشخیص مصلحت نظام قانون تعزیرات حکومتی را تصویب کرد، که در ماده یک این قانون آمده است که با توجه به ضرورت نظام و کنترل دولت بر فعالیتهای اقتصادی و لزوم اجرای مقررات قیمتگذاری و ضوابط توزیع متخلفین از اجرای مقررات براساس مواد این قانون تعزیر میشوند.
رییس سابق اتحادیه سراسری کانون وکلای دادگستری ایران تصریح کرد: در مواد بعدی این قانون، تعریف بعضی از اعمال مجرمانه موجود در محدوده آن را در بردارد، مانند گران فروشی، کم فروشی، احتکار، عرضه خارج از شبکه، عدم درج قیمت، عدم صدور فاکتور و مانند اینها، همچنین این قانون برای این موارد، اعمال مجازاتهایی تعیین کرده است و برحسب شدت و ضعف جرم ارتکابی، درجاتی از مجازات را نیز قائل شده است.
این کارشناس حقوقی افزود: ظاهر این است که با توجه به مقتضیات زمان و نیازهای روز و جرمانگاریها، تدابیری برای برخورد با کسانی که نظم اقتصادی جامعه و روند عرضه و تقاضا را من غیر حق و به طور غیر قانونی مختل میکنند، اتخاذ کنند. در عین حال در مورد اینکه رسیدگی به این امور باید در قوه قضاییه و با اعمال ضوابط دادرسی انجام شود، تردیدی وجود ندارد.
کشاورز با بیان اینکه در سال 67 قانون اصلاح قانون سازمان تعزیرات حکومتی به وسیله مجمع تشخیص مصلحت نظام تصویب شده است، خاطرنشان کرد: نکته بسیار مهم در این اصلاحیه این است که صدور حکم قطعی و اجرای آن در موارد جرمانگاری شده، به قوه مجریه محول شده است و مواردی که جنبه هشدار داشته است یعنی تذکر، اخطار و اخذ تعهد کتبی کلا حذف شده و به دولت اختیار داده شده است سازمان و تشکیلات نظارت و بازرسی رسیدگی به صدور حکم، اجرای حکم، تجدید نظر و رسیدگی به شکایات را در آییننامهای که خود تدوین خواهد کرد، پیشبینی و تنظیم کند.
این کارشناس حقوقی اظهار کرد: به موجب تبصره 5 اصلاحیه، کلیه درآمدهای ناشی از جریمههای دریافتی به حساب ویژهای واریز میشود تا با تصویب هیات وزیران برای اجرای همین قانون و ساماندهی امر توزیع، به مصرف برسد. با تصویب این قانون در مجمع تشخیص مصلحت نظام موارد آتی از قانون اساسی نادیده گرفته شده است.
کشاورز با اشاره به بندهایی از این قانون که در قانون اساسی نادیده گرفته شده است در ادامه گفت: اول اینکه، بند اول اصل 156 قانون اساسی، رسیدگی و صدور حکم در مورد تظلمات، تعدیات و شکایات را از وظایف قوه قضاییه قرار داده است. دوم، بند 1 اصل 158 قانون اساسی نیز ایجاد تشکیلات لازم در دادگستری را از وظایف قوه قضاییه دانسته است. سوم، اصل 159 قانون اساسی که به موجب آن مرجع تظلمات و شکایات دادگستری است و چهارم به موجب اصل 163 قانون اساسی صفات و شرایط قاضی را بر مبنای قانون منطبق بر موازین فقهی اعلام کرده است.
وی بیان کرد: فراموش نکنیم آنچه در تشکیلات تعزیرات حکومتی انجام میشود چیزی جز رسیدگی قضایی نیست. نتیجه اینکه واگذاری کاری که طبع آن قضایی و در بردارنده موارد محدود کننده آزادی اشخاص یا سلب مالکیت و امثال اینهاست به قوه مجریه با اصول 57 و 61 قانون اساسی در معارضه است و تفکیک قوا را مخدوش میکند.
رییس سابق اتحادیه سراسری کانون وکلا یادآور شد: اینکه این قانون به تصویب تشخیص مصلحت رسیده، خود حکایت از آن دارد که در مقابل آن مقاومتها و اعتراضهایی وجود داشته است. ممکن است شرایط پایان جنگ ایجاب میکرد که به طور موقتی تدابیر خاص و به اصطلاح ضربتی (برای کنترل اوضاع) پیش بینی شود، اما اینکه 24 یا 25 سال از پایان جنگ گذشته است، قاعدتاً باید اوضاعی که تشکیل چنین سازمانی را ایجاب میکرد تغییر یافته باشد.
این حقوقدان با بیان اینکه ادامه حضور این تشکیلات حکایت از آن دارد که مقتضیات و شرایط تغییر نکرده است، تصریح کرد: در این صورت این سوال به ذهن متبادر میشود که چرا اینگونه است؟ به طور کلی وجود مراجع سیاستگذاری و تصمیمگیری موازی موجد اشکال و ایراد است و از آن بدتر وجود مراجع قضایی موازی است، زیرا تکلیف مردم در این موارد روشن نیست و این قانون اجمالا اجازه داده افرادی که اصولا با قانون سر و کاری ندارند و آموزش حقوقی ندیدهاند و اگر هم آموزش کلاسیک حقوق دیده باشند، کارآموزی و تجربه قضایی ندارند، در کار قضا دخالت کنند و این به هیچ وجه قابل قبول نیست.